سلام
وقت شما بخیر...بزار عامیانه تر بگم...حالتون چه طوره خوبین؟ سرخوشین!!! روزگار با شما سر سازگاری داره واگه نداره خب دیگه باید باهاش راه بیاییییییییییییییییین. (نقطه سر خط)
یه روزی مثل همین روزا با دوست جون جونیم najme نشسته بودیم (البته مثل همین علافای سر کوچه) که فکر وبلاگ ساختن مثل تیری از کمان رها شده به مغزای مبارکمون , برخورد کرد...بله دوستان گذشت ما هم شدیم صاحب وبلاگ...
واما .......چی شد که اسم وبلاگو گذاشتیم ترشیدگان.... ای مادر دوستان خوبم درک کنید!!!
چرا از من سوال میکنید؟؟؟؟؟
خدا کنه هیچ بنی آدمی تو این مخمصه نیوفته...بدبختی... بی شوهری (البته خواستگار هست تا دلتون بخواد اما پسرای امروزی که بدرد نمیخورن خواهر).
سرتون رو درد نیارم (چه سخته نوشتن غلط کرد هرکه ما رو وسوسه کرد بیافتیم توی این دام...
به خدا ببین فاطی (یکی از همین برو بچز)داره واسه خودش توی دنیای اینترنت چرخ میزنه,عشق وصفا میکنه اما من باید بشینم اینجا و برای شما مطلب بنویسم)
خب بزارین من یه نفسی بکشم ...تازه کارم ,این فشارای روحی رو نمی تونم تحمل کنم خدای نکرده کار دست خودم میدم!!!!!!!!!!!!
دوستان گلم خدا نگهدارتون
الهی بمیرم - یعنی اینقد سخته نوشتن ؟ پس ما ها چی بگیم با ده نوع وبلاک و سه سبک نوشتن ! که اصلا هم تخصص ادبیاتی نداریم !
سلام عزیزم ممنون از این که نظر دادی!!!!!!!!!
خیلیییییییییییییییییییی سخته نوشتن (دور از چشم بابایی , پدرم درومد)
شما که دستی تو نوشتن دارین به یاری ما بشتابید خیلیییییییییییییی ممنونم
سلام خیلی ممنونم .یعنی اینقدر ترشیده ای یه سوپر ترشی باز کن تا نمیری با اون دوستات .الهی بمیرم برات که اینقدر زشتی...
سلام دلم براتون می سوزه
اخه ترشیدگانم شد وبلاگ اره, ای ام ساری
سلام.
خدا این اخوند های طالبانی را لعنت کند.انشاالله