سلام به نظرت از بودن این شهیدان این زنده های جاویدان سو استفاده نمی شه پرچم حزب الله اون وسط چی می خواد اصلا مگه شهید ها ارثیه پدری اون هاست که بهره برداری تبلیغاتی می کننحالمان بد نیست غم کم می خوریم کم که نه! هر روز کم کم می خوریم
اب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!! خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد داد شد عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم
بس کن ای دل نابسامانی بس است کافرم! دیگر مسلمانی بس است در میان خلق سر در گم شدم عاقبت آلوده ی مردم شدم بعد ازاین بابی کسی خو می کنم هر چه در دل داشتم رو می کنم نیستم از مردم خنجر بدست بت پرستم، بت پرستم، بت پرست بت پرستم،بت پرستی کار ماست چشم مستی تحفه ی بازار ماست درد می بارد چو لب تر می کنم طالعم شوم است باور می کنم من که با دریا تلاطم کرده ام راه دریا را چرا گم کرده ام؟؟؟ قفل غم بر درب سلولم مزن! من خودم خوشباورم گولم مزن!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام.قلعه ضحاک در آذربایجان شرقه. البته در شهرستان هشت رود هم هست اما یکی هم در شهرستان عجب شیر در روستای باراز می باشد
ممنونم
از اینکه جوابگوی سوالم بودید مچکرم
سلام
خوبین؟
منم یه وبلاگ دانشجویی دارم وشما رو لینک کردم
امیدوارم شما هم ....
منو بی خبر نزارین
بای تا های
سلام
وب جالبی دارید
یه سر به ما می زنید
ممنون
سلام
به نظرت از بودن این شهیدان این زنده های جاویدان سو استفاده نمی شه
پرچم حزب الله اون وسط چی می خواد
اصلا مگه شهید ها ارثیه پدری اون هاست که بهره برداری تبلیغاتی می کننحالمان بد نیست غم کم می خوریم کم که نه! هر روز کم کم می خوریم
اب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!!
خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند
دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست
سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد داد شد
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام
عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم
بس کن ای دل نابسامانی بس است کافرم! دیگر مسلمانی بس است
در میان خلق سر در گم شدم عاقبت آلوده ی مردم شدم
بعد ازاین بابی کسی خو می کنم هر چه در دل داشتم رو می کنم
نیستم از مردم خنجر بدست بت پرستم، بت پرستم، بت پرست
بت پرستم،بت پرستی کار ماست چشم مستی تحفه ی بازار ماست
درد می بارد چو لب تر می کنم طالعم شوم است باور می کنم
من که با دریا تلاطم کرده ام راه دریا را چرا گم کرده ام؟؟؟
قفل غم بر درب سلولم مزن! من خودم خوشباورم گولم مزن!