چرا ما بترشیم؟

 

 

 

 

سلام......سلامی چو بوی خوش آشنایی(...)بدلیل احترام خاصی که نسبت به شاعر دارم از

خواندن بقیه شعر طفره می روم!!!

خب ..خوبین؟ خوشین؟ نهار خوردین؟ شام چی قراره بخورین؟خب دیگه وقتی آدم گشنش نباشه

خیلی خوب فکر میکنه تصمیم میگیره وحرف میزنه!!!!

به هر حال

به اصرار دوستان و عزیزان همراه٬ امروز قراره دستی به قلم برده و در مورد ترشیدگی و ترشی و

انواع آن با هم حرف بزنیم....

خب نمی دونم چرا وقتی حرف از ترشیدگی میشه...شماها به ما دخترا فکر میکنید(حالا نه اینکه

قبل از اون به ما فکر نمیکنید)باور کنید ترشی انداختن مختص ما دخترا نیست....

 

همین بغل دست ماپسرای ترشیده هم هستند مثل همین ممدآقا(برادرزاده شمیم اینا) یا همین

سجاد خودمون(این مرتبه خواهرزاده فاطمه) و از همه مهمتر هادی...که نباید از قلم بیافته (شوهر

نجمه رو میگم) از اعضای فعال و اکتیو ترشیدگان اند.و از همین جا از تک تک دوستان تشکر میکنم.

آره دیگه این زن وشوهر بودن (نجمه خانم وآقا هادی رو میگم)که از همون ابتدای در این کار

شیطانی مارا همراه خود کردند.حالا چه طور شد که فکر وبلاگ ساختن به ذهنمون خورد براتون میگم:

یه روزی روزگاری ٬دم غروب٬ وقتی دیگه از حرف زدن شوهر وشوهرداری خسته شدیم وسعیمون

بر استراحت دادن مغز واعصابمون و راحتی روح مون از دست این افراد دو پا بود (منظورم آقاپسراست)

رفتیم سراغ اینترنت مجانی که همیشه در دسترسمونه و  رفتیم توی سایت گوگل که همیشه منو یاده گوگوش می ندازه...

واقعا قدما درست میگن که هم نشینی یه مجرد با یه متاهل مشکل آفرینه......

من مجرد٬ مظلوم ٬کم حرف٬ بی زبون ٬معصوم٬ از همه جا بی خبر(الهی بمیرم مینو جون

 که اینقدر سختی میکشی٬ عرق جبین میریزی) عقل و هوشمو سپردم به این دختر متاهله(نجمه

خانمو میگم) و در روزهای پایانی تحصیلمون شیطنتمون گل کرد و هوس مدیریت وبلاگ به سرمون

زد ( دختر یکی بهت بگه توی این ترم کم کاری داری که وبلاگ نوشتنت زیادیه)اما خب

نباید به بچه ها سخت گرفت به هر حال کاری بود که باید انجام می شد که با سپاس خداوند انجام شد.

وبلاگی به نام ترشیدگان پا به عرصه وجود گذاشت اما....

حلا چی میشه که بعضی افراد ترشیده می شن٬ و اینکه ما باید بترشیم یا دیگری خدا میدونه!

من که نمی فهمم چی میشه اما اینو میدونم که:

عشق زیادی مجرد بودن= ترشیدگی الهی بمیرم به حال و روز مجردا...چی می کشن

 یه چیز٬ خدا وکیلی....خدا وکیلی میگم

بی شوهری٬ هنر نیست؟ 

 نه باور کنید مجردی عشقه حاله.............اما ..

خب آدم باید

 یه هم نفس٬

یه هم دم٬

یه همدل داشته باشه!!!!!!!!!!

 

خدا ببین تو دل مجردا چی میگذره!!!

خدایا خودت برای ما آستین بالا بزن 

خدافظ

 

نظرات 4 + ارسال نظر
یاسر یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 http://asemooni.blogsky.com

سلام

عاشقاتیم! چاکراتیم! مخلصاتیم...!

جالب و روون می نویسی. موفق باشی

سعید دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 00:35 http://shandel-arezoo.blogfa.com

حالمان بد نیست غم کم می خوریم کم که نه! هر روز کم کم می خوریم
آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!!
خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند
دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست
سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد داد شد
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام
عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم



چرا می گی خدا کمک کن
خدا هم می گه من پسرش رو افریدم تو برو پیداش کن

حسنک دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:36 http://hassanak2.blogfa.com

مینو خانم سلام

ممنون از نظرت خوشحال شدم .

نوشته هات ساده و صمیمیه خیلی حال داد .

سعی کن کوتاه تر بنویسی چون معمولا نوشته های بلند رو کمتر میخونن
درضمن نگران نباش نمی ترشی .

اینقدر آدمای .... پیدا میشن . ( شوخی کردم )

[ بدون نام ] شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 16:39 http://seyedvahidseyedalian.blogfa.com

وبلاگ خیلی مفرح و خوبی دارین
موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد